چرا گاهی احساس میکنیم که طرف مقابل به نیازهای ما توجه نمیکند؟
همه ما در روابط خود، چه عاطفی، چه خانوادگی و چه دوستانه، دورههایی را تجربه کردهایم که احساس میکنیم طرف مقابل به نیازهای ما بیتوجه است. این حس میتواند بسیار آزاردهنده و ناامیدکننده باشد و حتی به مرور زمان، رابطه را تحت تاثیر قرار دهد. اما چرا این اتفاق میافتد؟
دلایل مختلفی میتوانند باعث شوند که احساس کنیم نیازهایمان نادیده گرفته میشوند. در اینجا 19 نکته را بررسی میکنیم:
- ✳️
عدم ابراز صحیح نیازها:
شاید شما نیازهای خود را به طور واضح و مستقیم بیان نمیکنید. - ✳️
انتظارات غیر واقعی:
گاهی اوقات انتظارات ما از طرف مقابل بسیار بالا و غیرمنطقی است. - ✳️
تفاوت در اولویتها:
ممکن است طرف مقابل در حال حاضر اولویتهای دیگری در زندگی داشته باشد. - ✳️
مشکلات در برقراری ارتباط:
ضعف در مهارتهای ارتباطی میتواند باعث سوءتفاهم و درک نادرست نیازها شود. - ✳️
توجه ناکافی به نشانهها:
شاید شما علائم و نشانههای غیرکلامی طرف مقابل را نادیده میگیرید. - ✳️
فشار و استرس:
استرس و فشارهای زندگی میتوانند باعث کاهش توجه و تمرکز شوند. - ✳️
مشکلات روانی:
افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روانی میتوانند بر توانایی همدلی و درک نیازها تاثیر بگذارند. - ✳️
تجارب گذشته:
تجربیات تلخ گذشته ممکن است باعث بیاعتمادی و ترس از بیان نیازها شود. - ✳️
عدم شناخت کافی از خود:
اگر به خوبی نیازهای خود را نشناسید، نمیتوانید آنها را به درستی به دیگران منتقل کنید. - ✳️
ترس از طرد شدن:
گاهی اوقات از ترس اینکه مورد قضاوت یا طرد قرار بگیرید، از بیان نیازهای خود خودداری میکنید. - ✳️
سوءتفاهم در تعریف “توجه”:
تعریف شما و طرف مقابل از “توجه” ممکن است متفاوت باشد. - ✳️
تمرکز بر خود:
طرف مقابل ممکن است بیش از حد بر روی مشکلات و نیازهای خود متمرکز باشد. - ✳️
فقدان همدلی:
برخی افراد به طور طبیعی در همدلی کردن با دیگران مشکل دارند. - ✳️
تفاوت در سبکهای ارتباطی:
سبک ارتباطی شما و طرف مقابل ممکن است متفاوت باشد. - ✳️
عدم قدردانی:
اگر طرف مقابل احساس کند که قدردان تلاشهای او نیستید، ممکن است تمایل کمتری به توجه به نیازهای شما داشته باشد.



1. انتظارات غیر واقعبینانه
گاهی اوقات، ما انتظارات بسیار بالایی از دیگران داریم. فکر میکنیم آنها باید همیشه و در همه حال بدانند ما چه میخواهیم، حتی بدون اینکه به زبان بیاوریم. این انتظارات اغلب غیرمنطقی هستند.
تصور کنید همسرتان باید دقیقا بداند چه غذایی هوس کردهاید بدون اینکه شما چیزی بگویید. یا دوستتان باید همیشه حدس بزند که چه زمانی نیاز به کمک دارید.
این نوع انتظارات فشار زیادی روی روابط میگذارد و باعث میشود احساس کنیم نیازهایمان برآورده نمیشوند، حتی اگر طرف مقابل واقعاً تلاش کند.
واقعبینانهتر فکر کنید. آیا خود شما همیشه میدانید دیگران چه نیازهایی دارند؟
سعی کنید انتظارات خود را تعدیل کنید و بپذیرید که هیچ کس نمیتواند ذهن شما را بخواند.
ارتباط با صداقت و بیان نیازها کلید حل این مسئله است.
2. عدم بیان واضح نیازها
شاید مهمترین دلیل این احساس، عدم توانایی در بیان واضح و روشن نیازها باشد. اگر ما نتوانیم به درستی منظور خود را برسانیم، چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که دیگران نیازهای ما را برآورده کنند؟
فرض کنید احساس خستگی میکنید و میخواهید همسرتان کارهای خانه را انجام دهد. اما به جای اینکه به طور مستقیم بگویید “عزیزم، من خیلی خستهام، میشه امشب ظرفها رو بشوری؟”، فقط غر میزنید و کنایه میزنید.
در این حالت، احتمالاً همسرتان متوجه منظور شما نمیشود و احساس میکند شما فقط در حال نق زدن هستید.
بیان نیازها به زبان ساده و بدون کنایه، سوءتفاهمها را کاهش میدهد و احتمال برآورده شدن نیازها را افزایش میدهد.
از جملات “من نیاز دارم. . . ” یا “من احساس میکنم. . . ” استفاده کنید.
3. سبکهای ارتباطی متفاوت
هر فردی سبک ارتباطی منحصر به فرد خود را دارد. برخی افراد بسیار مستقیم و رک هستند، در حالی که برخی دیگر ترجیح میدهند غیرمستقیم و با اشاره صحبت کنند. این تفاوت در سبکهای ارتباطی میتواند منجر به سوءتفاهم و احساس نادیده گرفته شدن شود.
تصور کنید شما فردی هستید که عادت دارید نیازهای خود را به طور مستقیم بیان کنید، اما همسرتان فردی است که ترجیح میدهد با اشاره و کنایه صحبت کند. در این حالت، ممکن است احساس کنید که همسرتان به نیازهای شما توجه نمیکند، در حالی که او فقط در حال برقراری ارتباط به سبک خودش است.
سعی کنید سبک ارتباطی طرف مقابل را درک کنید و خود را با آن تطبیق دهید.
در ضمن، سعی کنید به طرف مقابل کمک کنید تا سبک ارتباطی شما را درک کند.
در مورد تفاوتهای سبکهای ارتباطی خود صحبت کنید و راههایی برای پل زدن بین آنها پیدا کنید.
4. استرس و فشار روانی
هنگامی که تحت استرس و فشار روانی هستیم، تمرکز ما بر روی مشکلات خودمان است و به سختی میتوانیم به نیازهای دیگران توجه کنیم. این مسئله میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند نیازهایش نادیده گرفته میشوند، حتی اگر ما واقعاً قصد این کار را نداشته باشیم.
فرض کنید شما در محل کار با یک پروژه دشوار روبرو هستید و تمام تمرکزتان بر روی آن پروژه است. در این حالت، ممکن است به همسرتان توجه کافی نداشته باشید و او احساس کند که شما به نیازهایش اهمیت نمیدهید.
در چنین شرایطی، باید به طرف مقابل توضیح دهید که تحت استرس هستید و در حال تلاش برای مدیریت آن هستید.
در ضمن، سعی کنید با انجام فعالیتهایی که به کاهش استرس کمک میکنند، از جمله ورزش، مدیتیشن، یا صحبت با یک دوست، استرس خود را کاهش دهید.
5. خودمحوری
متاسفانه، گاهی اوقات دلیل این احساس، خودمحوری طرف مقابل است. برخی افراد به طور ذاتی بیشتر به نیازهای خود توجه میکنند و کمتر به نیازهای دیگران اهمیت میدهند. این افراد ممکن است عمداً یا ناخودآگاه نیازهای شما را نادیده بگیرند.
تصور کنید دوستی دارید که همیشه در مورد مشکلات خودش صحبت میکند و هیچ وقت به حرفهای شما گوش نمیدهد. یا همسری دارید که همیشه تصمیماتش را بر اساس نیازهای خودش میگیرد و به نظرات شما اهمیت نمیدهد.
در این موارد، باید با طرف مقابل در مورد رفتارش صحبت کنید و به او بگویید که این رفتارها شما را آزار میدهد.
اگر طرف مقابل حاضر به تغییر رفتار خود نبود، باید تصمیم بگیرید که آیا میتوانید این وضعیت را تحمل کنید یا خیر.
گاهی اوقات، بهترین راه حل، محدود کردن ارتباط با این افراد است.
6. کمبود همدلی
همدلی، توانایی درک و احساس کردن احساسات دیگران است. افرادی که کمبود همدلی دارند، به سختی میتوانند نیازهای دیگران را درک کنند و به آنها پاسخ دهند. این افراد ممکن است به نیازهای شما بیتفاوت باشند یا حتی آنها را مسخره کنند.
فرض کنید شما به دوستتان میگویید که از یک اتفاق ناراحت هستید، اما او به جای اینکه همدلی کند، به شما میگوید که نباید اینقدر حساس باشید.
کمبود همدلی میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد، از جمله تجربیات کودکی، اختلالات شخصیتی، یا فقدان آموزش.
اگر با فردی روبرو هستید که کمبود همدلی دارد، سعی کنید به او کمک کنید تا احساسات شما را درک کند.
7. فراموشی و مشغلههای ذهنی
گاهی اوقات، طرف مقابل به دلیل فراموشی یا مشغلههای ذهنی زیاد، نیازهای شما را فراموش میکند. این بدان معنا نیست که آنها به شما اهمیت نمیدهند، بلکه فقط به دلیل حجم زیاد اطلاعاتی که باید به خاطر بسپارند، برخی چیزها را فراموش میکنند.
تصور کنید همسرتان به شما قول داده که امروز برایتان گل بخرد، اما به دلیل مشغله زیاد، این قول را فراموش میکند.
در این موارد، سعی کنید با یادآوری ملایم، به طرف مقابل کمک کنید تا قولش را به یاد بیاورد.
توجه داشته باشید شما میتوانید از ابزارهای یادآوری مانند تقویم یا لیست وظایف استفاده کنید.
8. سوءتفاهم در مورد اهمیت نیازها
گاهی اوقات، طرف مقابل اهمیت نیازهای شما را درک نمیکند. ممکن است فکر کند که نیازهای شما غیرضروری یا کم اهمیت هستند، در حالی که برای شما بسیار مهم هستند. این سوءتفاهم میتواند منجر به احساس نادیده گرفته شدن شود.
فرض کنید شما به همسرتان میگویید که نیاز دارید هر هفته یک شب را با دوستانتان بگذرانید، اما او فکر میکند که این کار اتلاف وقت است و شما باید وقت خود را با خانواده بگذرانید.
در این موارد، باید به طور واضح و روشن توضیح دهید که چرا این نیاز برای شما مهم است.
سعی کنید احساسات خود را بیان کنید و به طرف مقابل نشان دهید که این نیاز چه تاثیری بر روی زندگی شما دارد.
در ضمن، سعی کنید به نیازهای طرف مقابل نیز احترام بگذارید.
9. فقدان مهارتهای ارتباطی
فرض کنید دوستتان میخواهد به شما در یک پروژه کمک کند، اما به جای اینکه کمک مفیدی ارائه دهد، فقط انتقاد میکند و ایراد میگیرد.
در این موارد، سعی کنید به طرف مقابل آموزش دهید که چگونه به طور موثرتری ارتباط برقرار کند.
توجه داشته باشید شما میتوانید از منابع آموزشی مختلف مانند کتابها، مقالات، و کارگاههای آموزشی استفاده کنید.
10. تجربیات گذشته
تجربیات گذشته شما در روابط، میتواند بر نحوه ادراک شما از رفتارهای دیگران تاثیر بگذارد. اگر در گذشته بارها نیازهای شما نادیده گرفته شده باشد، ممکن است در روابط فعلی نیز این احساس را داشته باشید، حتی اگر طرف مقابل واقعاً تلاش کند به شما توجه کند.
فرض کنید در کودکی، والدینتان به نیازهای شما توجه کافی نداشتهاند. در این حالت، ممکن است در روابط بزرگسالی نیز احساس کنید که شریک زندگیتان به شما اهمیت نمیدهد، حتی اگر اینطور نباشد.
در این موارد، باید به تجربیات گذشته خود آگاه باشید و سعی کنید آنها را از روابط فعلی خود جدا کنید.
اگر این کار برایتان دشوار است، میتوانید از یک متخصص کمک بگیرید.
11. ترس از آسیبپذیری
گاهی اوقات، ما به دلیل ترس از آسیبپذیری، از بیان نیازهای خود خودداری میکنیم. میترسیم که اگر نیازهای خود را بیان کنیم، مورد تمسخر، انتقاد، یا رد شدن قرار بگیریم. این ترس میتواند باعث شود که احساس کنیم نیازهایمان نادیده گرفته میشوند، در حالی که در واقع ما خودمان مانع از برآورده شدن آنها میشویم.
فرض کنید شما میخواهید از همسرتان کمک بگیرید، اما میترسید که او شما را ضعیف یا ناتوان بداند.
در این موارد، باید به خود یادآوری کنید که بیان نیازها نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه اعتماد و صداقت است.
12. تفاوتهای فرهنگی
تفاوتهای فرهنگی میتواند بر نحوه بیان و درک نیازها تاثیر بگذارد. در برخی فرهنگها، بیان مستقیم نیازها امری عادی است، در حالی که در برخی دیگر، بیان غیرمستقیم و با اشاره ترجیح داده میشود. این تفاوتها میتوانند منجر به سوءتفاهم و احساس نادیده گرفته شدن شوند.
فرض کنید شما از یک فرهنگ فردگرا هستید و شریک زندگیتان از یک فرهنگ جمعگرا. در این حالت، ممکن است شما انتظار داشته باشید که شریک زندگیتان نیازهای شما را به طور مستقیم بیان کند، در حالی که او ترجیح میدهد به نیازهای شما اشاره کند.
در این موارد، باید با تفاوتهای فرهنگی آشنا باشید و سعی کنید دیدگاه طرف مقابل را درک کنید.
توجه داشته باشید شما میتوانید در مورد تفاوتهای فرهنگی خود صحبت کنید و راههایی برای پل زدن بین آنها پیدا کنید.
13. مسائل حل نشده گذشته
مسائل حل نشده گذشته در یک رابطه میتوانند بر نحوه تعامل شما با یکدیگر تاثیر بگذارند. اگر در گذشته در مورد موضوعی با هم اختلاف داشتهاید و هنوز آن موضوع را حل نکردهاید، ممکن است این اختلاف بر نحوه پاسخگویی شما به نیازهای یکدیگر تاثیر بگذارد.
فرض کنید در گذشته در مورد مسائل مالی با همسرتان اختلاف داشتهاید و هنوز این اختلاف را حل نکردهاید. در این حالت، ممکن است همسرتان به نیازهای مالی شما بی توجه باشد، حتی اگر این بی توجهی هیچ ربطی به اختلاف گذشته نداشته باشد.
در این موارد، باید مسائل حل نشده گذشته را حل کنید و به یک توافق برسید.
اگر این کار برایتان دشوار است، میتوانید از یک مشاور کمک بگیرید.
14. رقابت در رابطه
گاهی اوقات، رقابت در یک رابطه میتواند باعث شود که یکی از طرفین نیازهای طرف دیگر را نادیده بگیرد. این رقابت ممکن است بر سر توجه، قدرت، یا منابع باشد. رقابت میتواند منجر به ایجاد حسادت، خشم، و کینه شود و بر نحوه پاسخگویی شما به نیازهای یکدیگر تاثیر بگذارد.
فرض کنید شما و همسرتان هر دو به دنبال ترفیع در محل کار هستید. در این حالت، ممکن است هر دوی شما تلاش کنید تا از یکدیگر پیشی بگیرید و به نیازهای یکدیگر توجه نکنید.
در این موارد، باید رقابت را از رابطه خود جدا کنید و به یکدیگر به عنوان همکار و پشتیبان نگاه کنید.
15. مشکلات مربوط به عزت نفس
مشکلات مربوط به عزت نفس میتواند بر نحوه ادراک شما از رفتارهای دیگران تاثیر بگذارد. اگر عزت نفس پایینی دارید، ممکن است فکر کنید که شایسته توجه و محبت نیستید و به همین دلیل، احساس کنید که نیازهایتان نادیده گرفته میشوند.
فرض کنید شما فکر میکنید که جذاب نیستید. در این حالت، ممکن است هر تلاشی که همسرتان برای نشان دادن محبت میکند را نادیده بگیرید و فکر کنید که او فقط به شما ترحم میکند.
در این موارد، باید عزت نفس خود را تقویت کنید و به خودتان ارزش قائل شوید.
میتوانید با تمرین خوددوستی، مراقبت از خود، و انجام فعالیتهایی که از آن لذت میبرید، عزت نفس خود را افزایش دهید.
16. تعارض در ارزشها
تعارض در ارزشها میتواند باعث شود که احساس کنید نیازهایتان نادیده گرفته میشوند. اگر شما و طرف مقابل ارزشهای متفاوتی دارید، ممکن است در مورد نحوه صرف وقت، پول، یا انرژی اختلاف داشته باشید. این اختلافات میتواند منجر به تنش و نارضایتی شود.
فرض کنید شما به تحصیلات اهمیت زیادی میدهید، در حالی که همسرتان معتقد است که کار مهمتر است. در این حالت، ممکن است در مورد نحوه صرف پس اندازتان برای تحصیلات شما اختلاف داشته باشید.
در این موارد، باید ارزشهای خود را به طور واضح بیان کنید و سعی کنید ارزشهای طرف مقابل را درک کنید.
در ضمن، باید به دنبال زمینههای مشترک بگردید و در مورد مسائلی که در مورد آنها اختلاف دارید، به یک توافق برسید.
17. عدم قدردانی
عدم قدردانی میتواند باعث شود که احساس کنید نیازهایتان نادیده گرفته میشوند. اگر شما به طور مرتب کارهایی برای طرف مقابل انجام میدهید، اما او هیچ وقت از شما قدردانی نمیکند، ممکن است احساس کنید که تلاشهای شما دیده نمیشود و ارزشی ندارد.
فرض کنید شما همیشه کارهای خانه را انجام میدهید، اما همسرتان هیچ وقت از شما تشکر نمیکند.
در این موارد، باید به طرف مقابل بگویید که نیاز دارید از شما قدردانی شود.
توجه داشته باشید شما میتوانید خودتان نیز از طرف مقابل قدردانی کنید تا او نیز تشویق شود از شما قدردانی کند.
قدردانی میتواند به تقویت روابط کمک کند.
18. تغییر در شرایط زندگی
تغییر در شرایط زندگی میتواند باعث شود که طرف مقابل نتواند به نیازهای شما توجه کند. تغییراتی مانند تولد فرزند، تغییر شغل، یا بیماری میتواند باعث شود که فرد تحت فشار قرار بگیرد و نتواند به اندازه کافی به دیگران توجه کند.
فرض کنید شما صاحب فرزند شدهاید. در این حالت، ممکن است همسرتان به دلیل خستگی و استرس ناشی از مراقبت از نوزاد، نتواند به نیازهای شما توجه کند.
در این موارد، باید صبور باشید و به طرف مقابل فرصت دهید تا با شرایط جدید سازگار شود.








مدتی بود با همسرم دچار یه فاصله عاطفی شده بودم و مدام حس میکردم حرف هام رو گوش نمیده. بعد از خواندن این مطلب فهمیدم شاید خودم هم در بیان نیازهام شفاف نبودم 😅 ممنون بابت این تحلیل عمیق. خوشحال میشم اگر در آینده بیشتر راجع به راهکارهای عملی برقراری ارتباط در روابط عاطفی بنویسید. دوستان دیگه هم اگر تجربه مشابهی دارن و راه حلی که براشون جواب داده رو بگن شنیدنش برام جالبه. یادمه یه بار با یه جمله ساده مثل “امروز نیاز دارم بیشتر بغلم کنی” همه چی رو عوض کرد 🤍
یه مدت طولانی فکر می کردم همسرم اصلا به نیازهام توجه نمی کنه تا اینکه یه روز فهمیدم مشکل از این بود که من انتظار داشتم ذهنم رو بخونه بدون اینکه چیزی بگم 😅 یاد گرفتم که اگه راحت و بدون پیچوندن دردلومو بگم خیلی راحت تر بهم رسیدگی میشه. راستی نویسنده عزیز میشه یه مطلب هم در مورد راه های تقویت همدلی تو روابط بنویسی؟ ✨ دوست دارم بدونم بقیه چه جوری تونستن این چالش ها رو پشت سر بذارن