چطور از احساسات خود در برابر شریک زندگیتان محافظت کنیم بدون اینکه رابطه آسیب ببیند؟
در یک رابطه عاشقانه، آسیبپذیر بودن و به اشتراک گذاشتن احساسات، پایه و اساس صمیمیت است. با این حال، مواقعی وجود دارد که نیاز داریم از احساسات خود محافظت کنیم تا از آسیب دیدن جلوگیری کنیم. این محافظت نباید به قیمت از بین رفتن ارتباط و صمیمیت در رابطه تمام شود. هدف، ایجاد تعادل بین آسیبپذیری و مراقبت از خود است.

1. مرزهای شخصی خود را بشناسید
اولین قدم برای محافظت از احساسات، شناخت دقیق مرزهای شخصی شماست. چه چیزهایی برایتان قابل تحمل است و چه چیزهایی خط قرمز شما محسوب میشوند؟ چه رفتارهایی شما را آزار میدهد؟مثلا ممکن است به سکوت نیاز داشته باشید وقتی استرس دارید. یا ممکن است در مورد مسائل خصوصی زندگیتان نیاز به حریم شخصی داشته باشید. این مرزها را برای خود مشخص کنید و در مورد آنها با شریکتان صحبت کنید. به خاطر داشته باشید که مرزهای شخصی ممکن است با گذشت زمان تغییر کنند و لازم است آنها را به طور مرتب بازبینی کنید. خودآگاهی در مورد نیازهایتان، کلید اساسی محافظت از احساسات شما است. مرزهای سالم، نشان دهنده احترام به خود و نیازهایتان هستند و به رابطه شما استحکام میبخشند.
2. ارتباط موثر برقرار کنید
ارتباط موثر و با صداقت، سنگ بنای یک رابطه سالم است. بیان احساسات و نیازهایتان به طور واضح و محترمانه، از سوء تفاهمها و دلخوریها جلوگیری میکند. به جای سرزنش کردن یا انتقاد، از جملات “من” استفاده کنید. مثلا به جای گفتن “تو همیشه من را نادیده میگیری”، بگویید “من احساس میکنم وقتی صحبت میکنم به من توجه نمیکنی”. به شریک زندگیتان فرصت دهید تا دیدگاه خود را بیان کند و به صحبتهای او با دقت گوش دهید. از لحن آرام و محترمانه استفاده کنید و از به کار بردن کلمات توهینآمیز یا تحقیرآمیز خودداری کنید. در مورد مسائل مهم، به طور منظم با هم صحبت کنید و سعی کنید به یک راه حل مشترک برسید.
3. مسئولیت احساسات خود را بپذیرید
مسئولیت احساسات خود را بپذیرید و شریک زندگیتان را مسئول آنها ندانید. این بدان معنا نیست که او هیچ تاثیری بر احساسات شما ندارد، بلکه به این معنی است که شما کنترل واکنشهای خود را در دست دارید. به جای اینکه بگویید “تو من را عصبانی کردی”، بگویید “من وقتی این رفتار را میبینم عصبانی میشوم”. با پذیرش مسئولیت احساسات خود، قدرت بیشتری برای مدیریت آنها پیدا میکنید. سعی کنید علت اصلی احساسات خود را شناسایی کنید و به جای سرزنش دیگران، به دنبال راه حل باشید. این به معنای آن است که شما به خود اجازه میدهید احساساتی را که دارید تجربه کنید و در عین حال به دنبال راههایی سالم برای مدیریت آنها باشید.
4. زمانهایی را برای خودتان اختصاص دهید
وقتی احساس میکنید تحت فشار هستید، از شریک زندگیتان بخواهید به شما کمی فضا بدهد تا بتوانید به خودتان رسیدگی کنید. این زمانها به شما این فرصت را میدهند که به خودتان فکر کنید، احساساتتان را پردازش کنید و برای چالشهای زندگی آماده شوید. با اختصاص دادن زمان به خودتان، میتوانید بهتر به نیازهایتان پاسخ دهید و به طور موثرتری با شریک زندگیتان در ارتباط باشید. این کار باعث میشود که شما انرژی بیشتری برای صرف کردن در رابطه داشته باشید و از آن لذت ببرید. 
5. مهارتهای حل مسئله را یاد بگیرید
به جای تمرکز بر اینکه چه کسی مقصر است، بر یافتن یک راه حل تمرکز کنید که برای هر دو طرف قابل قبول باشد. به نظرات یکدیگر احترام بگذارید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید. این مهارتها به شما این امکان را میدهند که با چالشها روبرو شوید و به جای فرار از آنها، به دنبال راه حل باشید.
6. مثبتاندیش باشید
به جای اینکه بر اشتباهات شریک زندگیتان تمرکز کنید، به نقاط قوت او توجه کنید و از آنها قدردانی کنید. به خودتان یادآوری کنید که هیچ کس کامل نیست و همه اشتباه میکنند. این نگرش به شما این امکان را میدهد که با امید و خوشبینی به آینده نگاه کنید و از لحظات خوب زندگی لذت ببرید. با تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی، میتوانید استرس و اضطراب خود را کاهش دهید و احساس بهتری نسبت به خود و رابطهتان داشته باشید.
7. بخشش را تمرین کنید
بخشش، به معنای فراموش کردن یا توجیه کردن اشتباهات نیست، بلکه به معنای رها کردن خشم و کینه است. نگه داشتن خشم و کینه، تنها به شما آسیب میرساند و رابطه شما را مسموم میکند. بخشیدن شریک زندگیتان، به شما این امکان را میدهد تا از گذشته رها شوید و به آینده نگاه کنید. البته، بخشش باید واقعی باشد و نه فقط یک حرف زدن. اگر نمیتوانید به طور کامل ببخشید، از یک مشاور کمک بگیرید. این عمل به شما این امکان را میدهد که از گذشته درس بگیرید و از تکرار اشتباهات جلوگیری کنید. با بخشیدن، میتوانید زخمهای گذشته را التیام بخشید و به یک زندگی شادتر و سالمتر دست پیدا کنید. 






مدتی بود دنبال چنین مطالبی میگشتم تا بالاخره اینجا پیداش کردم، کاش بیشتر راجع به حفظ حریم در عین صمیمیت و کنترل واکنش های درونی بدون سرکوب احساسات مینوشتید، مطالب تان منحصر به فرد است
واقعا مطلب جالبی بود! من همیشه تو رابطه هام این مشکل رو داشتم که چطور بدون دور شدن از طرفم، از احساساتم مراقبت کنم. یادمه یه بار با همسرم سر یه مسئله پیش پا افتاده بحثم شد، اون موقع از عصبانیت می خواستم یه چیز تند بگم ولی یه نفس عمیق کشیدم و گفتم “بذار الان حرف نزنیم، چند دقیقه بعد دوباره حرف می زنیم”. هم بهم فرصت فکر کردن داد و هم جلو یه دعوای بیهوده رو گرفتیم 😅
نویسنده عزیز، میشه یه مطلب هم درمورد چگونگی تشخیص مرزهای سالم در رابطه بنویسی؟ بعضی وقتا واقعا نمی دونیم کدوم مرزها لازمه و کدومشون زیادی سخت گیرانه است. دوست دارم بدونم چطوری می شه این تعادل رو پیدا کرد.
راستی دوستای عزیزی که این متن رو خوندن، کدوم راهکار براتون جواب داده؟ خوشحال میشم اگه تجربه هاتون رو به اشتراک بذارید. شاید ترفندهای ساده ای باشه که به بقیه هم کمک کنه 💙
یه سوال دیگه هم داشتم… تو اون موقعیت هایی که یهو احساس می کنی از رابطه دلزده شدی، چطوری می شه دوباره اون حس اولیه رو برگردوند؟ اگه بازم در این مورد مطلب بذاری خیلی خوب میشه 🤗