چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه به دنبال “کامل بودن” هستند؟
همه ما در رویاهای خود، تصویری از یک رابطه عاشقانه کاملا مطلوب را در ذهن داریم. رابطهای که در آن، همه چیز بینقص و کامل باشد. اما گاهی این رویاها، رنگ و بوی کمالگرایی به خود میگیرند و باعث میشوند در روابط خود به دنبال “کامل بودن” بگردیم. این میل به کمال، میتواند آسیبهای جدی به روابط وارد کند و مانع از تجربهی یک عشق واقعی و پایدار شود. اما چرا بعضی از افراد در روابط خود اینقدر به دنبال کمال هستند؟
![]()

فشار اجتماعی:
رسانهها و شبکههای اجتماعی، اغلب تصویری غیرواقعی از روابط عاشقانه به نمایش میگذارند و این میتواند فشار زیادی بر افراد وارد کند تا رابطهای “بینقص” داشته باشند.تجربیات تلخ گذشته:
تجربهی یک رابطهی ناموفق یا شکست عشقی، میتواند باعث شود فرد در رابطهی بعدی، وسواسگونه به دنبال جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته باشد.باورهای نادرست درباره عشق:
برخی افراد بر این باورند که عشق واقعی، بدون هیچگونه چالش و مشکلی وجود دارد. این باور، انتظارات غیرواقعی از رابطه ایجاد میکند.تمایل به کنترل:
کمالگرایی، اغلب با تمایل به کنترل همراه است. فردی که به دنبال کمال است، سعی میکند همه چیز را در رابطه تحت کنترل خود داشته باشد.عدم پذیرش تفاوتها:
در هر رابطهای، تفاوتهایی بین دو طرف وجود دارد. افراد کمالگرا، این تفاوتها را به عنوان نقص میبینند و سعی میکنند آنها را از بین ببرند.مقایسه با دیگران:
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، میتواند احساس نارضایتی و نیاز به کمال را در فرد ایجاد کند.ترس از طرد شدن:
فرد ممکن است فکر کند اگر نقصهایی داشته باشد، از طرف شریک عاطفی خود طرد خواهد شد.نیاز به تایید دائمی:
افراد کمالگرا اغلب نیاز دارند که به طور مداوم از طرف شریک عاطفی خود تایید شوند.عدم خودآگاهی:
فرد ممکن است از ریشههای کمالگرایی خود آگاه نباشد و به طور ناخودآگاه در روابط خود به دنبال کمال باشد.الگوبرداری از والدین:
اگر والدین فرد، رفتارهای کمالگرایانه داشته باشند، ممکن است فرد نیز این رفتارها را الگوبرداری کند.توقع بیش از حد از خود و دیگران:
کمال گرایی باعث می شود فرد هم از خود و هم از طرف مقابل توقعات غیر منطقی داشته باشد که دست یافتنی نیستند.به جای تمرکز بر “کامل بودن”، سعی کنید بر روی ارتباط با صداقت، همدلی و احترام متقابل در رابطهی خود تمرکز کنید. اینها، پایههای یک رابطهی سالم و پایدار هستند.


14. وسواس فکری
در موارد نادر، جستجو برای “کامل بودن” در روابط میتواند نشانه ای از یک اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) باشد. در این حالت، فرد ممکن است وسواس های فکری در مورد رابطه خود داشته باشد و به طور مداوم نگران این باشد که رابطه اش به اندازه کافی خوب نیست. این افراد ممکن است به طور مداوم رابطه خود را با دیگران مقایسه کنند، به دنبال نقص در شریک خود باشند، یا به طور مداوم از شریک خود در مورد عشق و تعهد او سوال کنند. وسواس های فکری میتواند منجر به ایجاد رفتارهای اجباری شود، مانند بررسی مداوم پیام های تلفن همراه شریک، پرسیدن مداوم سوالات تکراری، یا تلاش برای کنترل رفتار شریک. اگر فکر می کنید که ممکن است به OCD مبتلا باشید، باید با یک متخصص بهداشت روان مشورت کنید. درمان OCD معمولاً شامل دارو درمانی و روان درمانی است.





یادش بخیر یه مدتی بود که تو روابطم همش دنبال همون رمانتیک بی نقصی بودم که توی فیلما دیده بودم ، چقدر فشار میذاشت رو خودم و طرف مقابل که همه چیز بی عیب و حساب شده باشه… بعد یهو فهمیدم این کمال طلبی داره رابطه رو خفه می کنه! نویسنده جان میشه بیشتر راجب این موضوع بنویسی ؟ مثلا چطور میشه این وسواس رو کم کرد ؟ راستی دوستام میگن شما هم تجربیات مشابهی داشتین ؟ خوشحال میشم تو کامنتا بشنوم چطور این چیزا رو پشت سر گذاشتین 😌💭
سلام نویسنده عزیز!
خیلی جالب بود چطور کمال گرایی می تونه یه رابطه رو از حالت طبیعی خارج کنه. یه مدت بود فکر می کردم باید همه چیز عالی باشه تا بتونم رابطه موفقی داشته باشم، ولی فهمیدم این طرز فکر فقط استرس مضاعفی بهم تحمیل می کنه. یه بار کلی ذوق زده بودم که یه قرار عاشقانه کاملا برنامه ریزی شده ترتیب بدم، ولی وقتی همه چیز طبق نقشه پیش نرفت حسابی ناراحت شدم. بعدها فهمیدم همون لحظات غیرمنتظره و نقص ها بودن که خاطره ساز شدند 😊
ممنون که به این موضوع پرداختی! خوشحال می شم اگر باز هم از این جور نوشته ها بذاری، مخصوصا درباره اینکه چطور می شه کمال گرایی رو در رابطه کنترل کرد. دوست دارم بدونم بقیه چطوری با این چالش کنار میان… شاید کسی توی کامنت ها تجربه ای داره که به بقیه هم کمک کنه.
(واسه من خیلی جالبه بدونم بقیه این حس رو چطور مدیریت می کنن 😊)
خیلی جالب بود این مطلب. من همیشه فکر میکردم مشکل از منه که تو روابطم مدام دنبال یه چیز بی نقص میگردم. یه مدت با پسری بودم که واقعا خوب بود ولی ذهنم مدام درگیر این بود که چرا فلان چیز رو نداره یا چرا یه جورایی رفتار میکنه. بعد فهمیدم دارم خودمو عذاب میدم با این فکرا.
یکی از دوستام همیشه رابطه هاش رو با فیلمای عاشقانه مقایسه میکنه. میگه چرا زندگی ما این شکلی نیست؟ چرا اون همه هیجان و رمانتیک بودن تو رابطه ما نیست؟ منم یه مدت اینطوری بودم تا اینکه فهمیدم اون چیزایی که تو فیلما میبینیم واقعی نیستن. زندگی واقعی فرق داره.
یه چیزی که خیلی بهم ضربه زد ترس از طرد شدن بود. همیشه نگران بودم اگه کامل نباشم طرف مقابل منو دوست نداره. این ترس اونقدر قوی بود که نمیتونستم خود واقعیم رو نشون بدم. تازه بعد از کلی شکست فهمیدم کسی که قراره باهاش زندگی کنم باید خودم رو همونطوری که هستم بپذیره.
والدین من همیشه تو همه چیز دنبال بهترین بودن. نمره، شغل، حتی ظاهر. فکر کنم از بچگی یاد گرفتم که همه چیز باید بی نقص باشه. حالا تو روابطم هم همون انتظار رو دارم. میدونم درست نیست ولی ترک این عادت سخته.
آخه بعضی وقتا آدم فکر میکنه اگه طرف مقابلش کامل باشه همه مشکلات حل میشه. منم یه زمانی دنبال یه پسر همه چیز تمام میگشتم. ولی حالا میفهمم مهم اینه که دو طرف بتونن با هم رشد کنن و کامل بودن رو تو کنار هم ساختن نه تو پیدا کردن.